امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تاب خوردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
dangle, oscillate, swing

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تاب خوردن

  1. مترادف:
    درپیچ وتاب شدن
  1. مترادف:
    تاب بازی کردن
  1. مترادف:
    دور زدن
  1. مترادف:
    به‌نوسان درآمدن نوسان داشتن مرتعض شدن

ارجاع به لغت تاب خوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تاب خوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تاب خوردن

لغات نزدیک تاب خوردن

پیشنهاد بهبود معانی